بیاییم؟ نیاییم؟ آیاجاده هموار است؟
امیررضا رضایی/ اوز: برای رفتن به سمت مقصدی، یا باید بر روی جادهای که از قبل ساخته شده است، طی مسیر کرد یا باید جادهای نو ساخت و امروز مسیر رفتن به طرف مقصدی به نام روز انتخابات با حرکت نامزدهای انتخاباتی آغاز شده است و نگرانی از عدم استقبال در یک طرف جاده، برطرف گردید.
این نوشتار، صرفا سخن از انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا را دارد و نه انتخابات ریاست جمهوری، که اگر در اولی فراهمکننده مسیری نیک بوده باشیم، به یقین حق مطالبهگری شهروندی در جغرافیای کل کشور و در قبال انتخابات ریاست جمهوری نیز، نمودی ارزشمند خواهد یافت.
اما نگرانی اصلی در این جاده هویت دادن به این مسیر از طرف مردم است. آیا مردم پا به جاده انتخابات شوراها خواهند گذاشت؟ میروند با عشق و مشارکت بالا به سمت مقصد انتخابات یا نمیآیند؟
آیا جاده این مسیر صاف شده است؟ چه کسانی مسئول پاک کردن و هموار کردن این جاده برای حضور مردم بودهاند؟ مسئولین دولتی؟ رسانه؟ متولیان بستن فضای نقد و بررسی؟ یا کسانی که در شوراهای پیشین مسئول حفظ شان و منزلت شورا بودهاند ولی بخاطر تنشهای سنگین و فوران اختلافات، این نهاد مدنی را به پایینترین درجه منزلت وحرمت رساندهاند؟!
آیا پاکسازی مسیر این جاده برای مردم، هویت بخشیدن به صدای آنان نیست؟ آیا صدای مردم از قبل شنیده شده است تا همدیگر را برای ورود به این مسیر صدا بزنند؟ یا صدای مطالبات و نقدهای مردمی، با اهرم سرکوبگری بهنام «منتقد غیر منصف»، یکی پس از دیگری خاموش شد، که اینک باید نگران صدای پای مردم در جاده منتهی به انتخابات شورا باشیم!
آیا با دایره قرمز کشیدن به دور اعضای منتخب مردم و نهی از نقد و بررسی و نیز خطکشی و تفکیک کردن منتقد سازنده که کفه تعاریف و تمجید آن، سنگینتر باشد تا نماد حرمت از آن حاصل آید و در طرف سبز آن خط قرار گیرد با منتقد پرسشکننده و مطالبهجو از عملکردها که نماد و نشان تخریبگر بگیرد و در قسمت خط قرمز قرارش دهیم، میتوان منتظر حرکت مردم به سمت جاده انتخابات شد؟
مردمی که جای اثر انگشتانشان بر روی برگههای انتخاباتی و با مهر کردن سند هویتی خویش، سند حق آزادی بیان خود و حق انتقاد در چهارچوب حرمت و بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را از منتخبین خود گرفتهاند، آیا میتوان فضای انتقاد بر عملکردها، نقد و بررسی آزادانه و محترمانه را بر روی آنها بست؟
چگونه با بستن این راه، توقع حضور مداوم و مکرر را باید داشت؟ آیا سببساز تمرین مطالبهگری شهروند در سطح شوراها بودهایم تا در سطح کلان نیز شهروندانی مطالبهجو، ساخته شوند ویا مسبب مرگ مطالبهگری در سطح جامعه محلی شدهایم تا باعث مرگ صداها و مطالبات شویم؟! که کمترین خسارت آن، بیتفاوتی جامعه نسبت به سرنوشت یک شهر و یا کشور است.
آیا میتوان با کشیدن دایره و خطوط قرمز و محکومکردن هر منتقدی به انگ «تخریبگر»، زمینهساز ایجاد جادهای هموار برای حرکت به سمت صندوق رای شد؟
توقع مشارکت مردم فقط تا پای صندوقهای رای و تمام؟ آیا غیر از این است که اولویت حق نقد برای کسانیست که در این جاده تا پای انتخابات گام برداشته و انگشتان خویش را به نشانه شهروندانی مطالبهگر، یاریگر، همصدا و همنوا و لبیک با رهبریت فرهیخته این نظام اسلامی، پای بر این جاده گذاشتهاند؟
ولی در فرداهای انتخاب ملت، حق کلام، بررسی و نقد و یا مطالبه از آنها گرفته شود! یا متهم به شورا ستیزی و فردستیزی شوند.
این حق چگونه فراهم میشود؟! عدم ایجاد این بستر و مسئول تخریب این جاده ارزشی مردم، چه کسانی هستند؟ مگر نه این است که به فرموده بنیانگذار فقید استقلال این کشور، «مردم ولی نعمتان ما هستند»… آیا با این نگاه مبارک، باز در جوامع محلی باید شاهد شعار استبدادگونه «هر کسی با ما نیست بر علیه ماست» باشیم؟
آیا میتوان با این نگاه تفکیکی، انتظار فضای مطالبهگری، نقد و بررسی را داشت؟ نقد و تحلیل و بررسی عملکردها، با هاله توهمزای تخریبگر و خردهگیر در نیامیزیم.. که جاده اگر خراب و ناهموار گشت، این مردمند که پا بر این جاده نخواهند گذاشت و مسئول این خسارت متوجه کسانیست که مسبب بستن فضای نقد و اندیشه بر این حق بزرگ شهروندی، بودهاند.
آنجا که بر اساس قانون جمهوری اسلامی، حق نقد و مطالبهگری از رئیس جمهور را نیز، به شهروند ایرانی داده است.
شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : خنجی up بازدید : 235 تاريخ : سه شنبه 10 فروردين 1400 ساعت: 23:17