ما به سنت «استدراج» مبتلا شده ایم!

ساخت وبلاگ
انتشار در21 دسامبر 2019 ساعت 4:55 ق.ظ سرویس:مطلب شما بدون دیدگاه 118 بازدید

ما به سنت «استدراج» مبتلا شده ایم!

افزایش تبعیض آموزشی با کاهش بودجه آموزش و پرورش در سال آینده

حامد توانا: رفته بودم سری به مدرسه پسرم بزنم. یک مدرسه دولتی عادی در یک محله نسبتا مستضعف. وقتی وارد کلاس شدم از دیدن وضعیت آن متاثر شدم. وضع صندلی ها و نیمکت ها، وضع نظافت، وضع وایت برد نصفه نیمه اش نشون می داد که اوضاع مالی مدرسه چطوریه.

در صحبت با معلم ریاضی از این وضع گلایه کردم؛ گفت: کلاس ما حتی ماژیک وایت برد نداره، من خودم ماژیک می خرم و سر کلاس ازش استفاده می کنم. بعد میگه بعضی دانش آموزا از جمله پسر شما با استعدادن اما متاسفانه امکانات و شرایط برای رشد اونا مناسب نیست.

با مدیر مدرسه صحبت کردم و گفتم: چند ماه از سال گذشته چرا برای آمادگی دانش آموزا یک امتحان هم نگرفتین؟ با ناراحتی میگه: بودجه ای نداریم. صد تومنی هم که با هزار دعوا و سروصدا، در دو نوبت از اولیاء گرفتیم کفاف هزینه های ضروری مدرسه رو نمیده. دولتم قربونش برم!! بودجه آموزش و پرورش رو برای سال آینده کم کرده. چطور مدرسه رو اداره کنیم.

با نگرانی از مدرسه خارج میشم و به این فکر می کنم، شاید بهتره یک پولی قرض کنم، سال بعد پسرمو بفرستم مدرسه غیر انتفاعی. حداقل اونجا اوضاعش بهتره. اما وجدانم بهم نیش میزنه و میگه: مگه تو اونی نیستی که به تبعیض آموزشی در کشور معترضی؟ چطور میخوای بچه خودتو از این قشر مستضعف جدا کنی؟ فردا بازم میتونی به این وضع معترض باشی؟ بهت نمیگن پس چرا بچه خودتو فرستادی مدرسه غیر انتفاعی؟ اونا چه میدونن وضع تو با دیگران فرقی نداره و قرض کردی یا اصلا بدونن آیا نمی پرسن پس ما چی که نمی تونیم حتی قرض کنیم؟

اشکم در میاد، به وجدانم میگم نمی دونم چیکار کنم. توش موندم اما باید یک کاری بکنم. حداقل به این وزیر آموزش و پرورش نامه بنویسم و بگم از این دودوزه بازی دست بردار و بگو هر ولی دانش آموز در طول سال فلان مبلغ به مدرسه کمک کنه که حداقل نیازهای ضروری مدارس با کمک خود مردم تامین بشه. یا کمپین راه بندازم بگم: بابا مردم! ول کنید این حرفای بی اساس رو که مدارس پول نمی گیرن و نباید بگیرن، خودتون به فکر بچه هاتون باشین و کمک کنید به مدارس؛ نیاز آموزشی و فرهنگی شما از لطافت پوست دست و صورتتون کمتر نیست. به خودم میگم ولی واقعا بعضی از مردم همین مبلغ به ظاهر ناچیز هم ندارن.

در حیرتم که چطور مملکت اسلامی ما که در قانون اساسیش تحصیل رایگان تا پایان دوره متوسطه تضمین شده به این وضع افتاد. چرا هیچکس چیزی نگفت؟ و چرا دولت در این خصوص دولا دولا شترسواری میکنه؟ و اما آینده این مردم و این مملکت با این وضع آموزش و پرورشش خدا میدونه چی میشه؟ چه نسلی و با چه فکر و اخلاق و تربیتی درست میشه؟ معلم این مدرسه چطور از عدالت حرف بزنه؟ چطور از ایمان بگه؟ چطور از آینده درخشان….

با خودم فکر میکنم مشکل کجاست؟ چرا مدیریت مملکت ما به اینجا رسیده که ساده ترین اصول زیر پا گذاشته میشه. چرا حکمت و صداقت و منطق بر مدیریت ما حاکم نیست؟ و چرا و چرا و چرا؟ بلافاصله جوابها به ذهنم هجوم میارن به این خاطر به اون دلیل ووو. یک نگاهی به جواب ها میکنم و می بینم ما به سنت استدراج مبتلا شدیم. سنت استدراج یعنی کم کم و تدریجی از حق و حقیقت دور شدن. این از لحاظ اجتماعی یعنی به تدریج از شعارهای اصولی و آرمان های بلند فاصله گرفتن. کم کم دنیا طلب و وابسته شدن. آرام آرام بی خیال حق و عدل شدن.

ما به یک انقلاب فکری و رفتاری، به یک نیروی بازدارنده از انحطاط و در کل به یک باور سخت دیگر برای بازگشت به ارزش های بلند انسانی و اسلامی خودمان نیاز داریم. این تحول و انقلاب هم، مردان خودشو میخواد. اگر به روح تحول خواه و حقیقت پرست این ملت اعتماد داشته باشیم، غیرممکن نیست.


شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی up بازدید : 340 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 3:45

خبرنامه