حامد زارع نویسنده و پژوهشگر لارستانی به تازگی باحضور در نشستی با عنوان «مواجه سنت گرایان با علوم انسانی؛ تعاملات روش شناختی» به همراه چند اندیشمند دیگر در این موضوع سخن گفت.
به گزارش خبرنگار مهر، به همت گروه روش شناسی علوم انسانی شورای بررسی متون کتب علوم انسانی با همکاری گروه فلسفه علوم اجتماعی، انجمن جامعه شناسی، و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نشست «مواجه سنت گرایان با علوم انسانی؛ تعاملات روش شناختی» در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بر گزار شد.
محمدتقی موحد ابطحی در ابتدای این نشست گفت: در جلسه قبلی که به همین موضوع اختصاص داشت به زمینه های پیدایش جریان های تاریخی در مقابل مدرنیته اشاره کردم و اینکه چرا سنت گرایان با برخی از نظریات مثل نظریه تکاملی و کیهان شناسی مقابله می کنند در حالی که می توان با این نظریات کنار آمد. در همان جلسه آقای دکتر شجاعی سئوالی را مطرح کردند که چرا سنت گرایان به بحث علوم انسانی وارد نمی شوند. پاسخ روبنایی که به این سئوال داده می شود این است که چون سنت گرایان کمتر با این رشته درگیر هستند.
وی افزود: آیت الله جوادی آملی چندی پیش در سخنرانی هایی که داشتند مطرح کردند که همانگونه که فهم قول خدا، علم دینی است فهم فعل خدا هم دینی است. بنابراین فهم علم فیزیک هم یک علم دینی است. این در حالی است که درباره علوم انسانی و کنش انسانی نمی توانیم بگوییم این فعل خداست. منتها فهم فعل معصوم می تواند یک فهم دینی و علم انسانی-اسلامی باشد. سنت گرایان دنبال احیای سنت هستند و می خواهند روح حاکم بر سنت را استخراج و در عرصه معاصر استفاده کنند.
موحد ابطحی در پایان اضافه کرد: در ادبیات سنتی، ما با سه نوع علم حکمت نظری، حکمت عملی و صناعت مواجه هستیم. در لابلای اندیشه های فیلسوفان هم می توانیم رگه و ریشه های این سه نوع علم را ببینیم و می توان گفت ادبیات اندیشمندان آن دوره به نوعی با ادبیات اندیشمندان قرن ۱۸ و ۱۹ امروز قرابت دارد. خلاصه اینکه می توان از مباحث علوم انسانی در سنت گرایی دفاع کرد به شرط اینکه در مراکز آموزشی و پژوهشی به مباحث تاریخ علوم انسانی و تاریخ فلسفه تمدن اسلامی پرداخته شود.
سخنران بعدی این مراسم حامد زارع نویسنده کتاب «آفاق حکمت در سپهر سنت» بود. حامد زارع در ابتدا با اشاره به این نکته که سنتگرایی را باید در مواجهه شرقشناسی با نمایندگان فکری دیانت اسلامی توضیح داد گفت: در وضعیتی که مسلمانان با تکیه بر پایههای جزماندیشانه، نتایج غیرقابل قبول و گاهی غیرعقلانی در پژوهشهای مدافعانه خود درباره اسلام میگیرند و شرقشناسان که به بهانه عینیتگرایی و با عینک تاریخگرایی خود را پشت همان نتایج غیرقابل قبول پنهان میسازند، نیاز به راه سوم احساس شد. برای گذار از وضعیت دوگانهای که یک سوی آن بیتفاواتی سردمزاجانه شرقشناسی کلاسیک و سوی دیگر آن تعصّبورزی پرحرارت مسلمانان قرار داشت سه جریان در سه جغرافیا شکل گرفت. ابتدا جریان سنتگرایی در اروپای غربی شکل گرفت، پس از آن در شمال آفریقا جریان نومعتزله رشد کرد و نهایتا روشنفکری دینی در ایران شکل گرفت.
زارع با شرح تاریخچه پیدایش سنتگرایان به مثابه یکی از سه جریان راه سوم افزود: آنان در برابر بحران فکری مدرن بر اصول و آموزههای ادیان شرقی با تکیه بر مفهوم محوری «حکمت جاویدان» تاکید میکنند. این جریان با اتخاذ موضعی به شدت انتقادی نسبت به مدرنیته و فلسفه جدید غربی در صدد احیای خرد قدسی در چارچوب حکمت جاویدان است. این جریان با رنهگنون در فرانسه آغاز شد و با شوآن در ایالاتمتحده گسترش یافت.
نویسنده کتاب آفاق حکمت در سپهر سنت با اذعان به تفاوتهای سیدحسین نصر با دیگر سنتگرایان گفت: او به روشنی همانقدر که متأثر از شوآن و گنون است، از ملاصدرا و سهروردی هم تأثیر پذیرفته است. به عبارت دیگر نصر اگرچه مدافع و نماینده معاصر سنتگرایی و آنچه که خودش «حکمت جاویدان» یا «خرد جاویدان» مینامد است، جزئی از سنت فلسفة اسلامی نیز به شمار میرود.
زارع احیای سنت را هدف هستیشناسانه جریان سنتگرایی دانست و افزود: نصر در تعریف سنت به گذشته مراجعه میکند و میگوید آنقدر سنت در دوران ماقبل مدرن فراگیر و عمیق بوده که نیازی به تهدید حدود مفهومی آن حس نمیشده است. نصر با تاکید بر آنکه اصطلاحی منطبق بر مفهوم سنت به همان دلیل پیشگفته در زبانهای سنتی وجود ندارد، سنت را بسان وجود حی و حاضری که نشان خویش را بر جای مینهد ولی قابل تحلیل به آن نشان نیست، تبیین میکند. این تعریف پیچیده نشان میدهد که سنتگرایان به روشی فرافلسفی، فرازبانی و بالطبع فراعلوم انسانی معتقدند و تجهیز به آن روش را یگانه راه احیای سنت و وصول به رستگاری ارزیابی میکنند، روشی که در هیچ قالب و کالبدی جز «علم قدسی» نمیتواند جلوه کند.
این پژوهشگر اندیشه سیاسی سپس انتقادات خود را مطرح کرد و گفت: عدم بررسی دقیق موضوع موردمطالعه و در مقابل عرضه بیش از اندازه گزارههای عرفانی و حکمی یکی از نقدهای جدی است. نقد دیگر بررسی سوژه در یک خلأ و ارجاع آن به سرمنشاء است. در این حالت فرد از جامعه منفک شده و تغییرات اجتماعی و تأثیرات تاریخی روی سوژه انسانی نادیده گرفته میشود.
زارع افزود: پیشفرضهای آنان باعث میشود نظریهای کاملاً غیرسیاسی از طریق ارجاع به درونیات و معنویات و همچنین وانهادن پژوهش در شهر و مدینه به عنوان پایه و مایه فلسفه سیاسی، عرضه کنند که همچون تجربه هایدگر مستعد توتالیتاریسم است. این دو ویژگی غیرسیاسی بودن و غیرانتقادی بودن خود مولود غیرتاریخی بودن سنتگرایان است که بزرگترین چالش آنان برای حضور در میان گفتمانهای معاصر است.
نویسنده کتاب آفاق حکمت در سپهر سنت در پایان گفت: برای سنتگرایان همه سوژهها و تفسیرها غیرتاریخی به شمار میروند. به همین دلیل مفسر سنتگرا که یک متن را پیشروی خویش دارد، همزمان با تفسیر، در جهان متن نیز مشارکت همدلانه دارد. این امر باعث میشود که هیچکدام از سنتگرایان رویه انتقادی نداشته باشند و پر مبرهن است و از این منظر سنتگرایی فاقد شرایط لازم برای تبدیل شدن به یک گفتمان انتقادی معطوف به علوم انسانی است.
مهدی فدایی مهربانی، استاد دانشگاه تهران دیگر سخنران این مراسم به گفته های حامد زارع انتقاد کرد و گفت: من فکر نمی کنم که جریان سنت گرایی یک جریان غیرانتقادی باشد چون خودش در بستر انتقاد و اساس این چشم انداز نظری نقد است. نکته دیگر اینکه سنت گرایان عمدتا روحیه کتمان دارند مانند خیلی از عرفا. بنابراین خیلی اهل ابراز دین خود نیستند و نمی توان به صراحت گفت که مثلا دکتر نصر شیعه اثنی عشری است.
وی افزود: مفهوم سنت اساسا بر پایه هارمونی و پیوستگی است و پیوستگی چیزی است که از توتالیتر شدن جدا می کند. علوم مدرن همه انسانها را به یک عدد تبدیل می کند و این برخورد ریاضی گونه با انسان در همه جای دنیا این گونه است. بنابراین این گونه نیست که سنت بخواهد فضای توتالیتر ایجاد کند. از قرن ۱۷ و ۱۸ به بعد انسان با ابزار علم در جایگاه سوژه قرار می گیرد و می خواهد دنیا را کشف کند. سنت گرایان، حکما و عرفا می گویند حکمت، فلسفه و عرفان به دنبال شناخت حقیقت است و خودش را محدود به روش نمی کند.
این برگزیده جشنواره فارابی ادامه داد: در دوره جدید نگاه متودولوژیک خیلی باب شده و در معنا سوار می شود و این موضوع خودش نوعی توتالیتریسم ایجاد می کند. اگر بخواهیم همه چیز را به ماده و صرف متودولوژی محدود کنیم وضعیت چیزی می شود که می بینیم. به این شکل که امروز برخی از آقایان می گویند باید ثابت کرد که وحی به گوش حضرت محمد(ص) رسیده است. حرف من این است که ما باید در مقابل روش گرایی، حقیقت گرایی داشته باشیم چون حقیقت در جهان وجود دارد و ما می خواهیم آن را بشناسیم. عارف و حکیم هم از همین سخن می گویند و معتقدند حقیقت چیزی برساخته در جهان بیرون نیست. حقیقت در نگاه سنتی همیشه با خداوند ارتباط داشته است. بنابراین در روش همیشه باید به تحقیق و ذات حقیقت که حق است پرداخته شود.
ویلیام چیتیک معتقد است که معارف سنتی و اسلامی، عقلی و بخش عظیمی از فلسفه غربی تقلیدی است و همین تقلیدی شدن به شدت پتانسیل ایدئولوژیک شدن دارد.
آخرین سخنران این مراسم مالک شجاعی نویسنده و پژوهشگر فلسفه بود.
وی سخنان خود را با نقل قول از سه کتاب «اسلام و تنگناههای انسان متجدد»، «آفاق حکمت در سپهر سنت» و «سه حکیم مسلمان» آغاز کرد و گفت: ما در آثار سنت گرایان با یک سکوت گفتمانی مواجه هستیم که از کنار علوم انسانی جدید می گذرند. آقای زارع در سخنان خود اشاره کرد که سنت گرایی یک جریان فراتاریخی است. ما جریان دیگری داریم که اعتقاد دارند سنت گرایان در تعطیلات تاریخ هستند. گفتمان اروپا محور می گوید علوم انسانیِ امروز بر محور یک تاریخ جهانی، علم جهانی و تجربه جهانی است و دکتر نصر می داند که اگر علوم انسانی را بپذیرد به معنای پذیرش گفتمان اروپا محوری است. به همین دلیل از منفی ترین تعابیر درباره فلسفه جدید استفاده می کند، چون معتقد است این فلسفه مبتنی بر فراموشی خدا و حکمت است.
وی افزود: سنت گرایی جریانی است که ما چه بخواهیم، چه نخواهیم در دوران معاصر وجود دارد و ما هم هدفمان تسویه حساب شخصی نیست، بلکه می خواهیم نوعی پرسش و پاسخ با افراد این جریان و گروه داشته باشیم. این نکته مهم است که نقد امروز ما به غرب نقد گزاره ای است و نه نقد گفتمانی و علوم انسانی امروز بر پایه تجربه توسعه است و دکتر نصر با هیچکدام از اینها همراه نیست.
شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : خنجی up بازدید : 415 تاريخ : شنبه 23 تير 1397 ساعت: 14:36