تحلیلی از رفتار سرمایه‌داران کارآفرین و جوانان جویای کار منطقه

ساخت وبلاگ

دهمین بخش از یادداشت‌های «گراشی از دبی»

تحلیلی از رفتار سرمایه‌داران کارآفرین و جوانان جویای کار منطقه

اقلیتی که در پایان نوشته‌ی بخش نهم به آن اشاره کردم، هم توان سرمایه گذاری و کارآفرینی در منطقه را دارند و هم خواست و علاقه انجام این کار. حال چرا این کار را انجام نمی دهند و فقط تعدادی از آنها در نقش خَیّر علاقه خود را به سرزمین مادری خود آشکار می کنند؛ سؤالی است که بایستی جواب آن را در جای دیگری در مملکت جستجو کرد… این اقلیت توانا و کارساز برای سرمایه گذاری و کارآفرینی چندان به تشویق و ترغیب مسئولین و کارگزاران دولت و حکومت در منطقه نیاز ندارند، چون طبیعت وجودی این سرمایه داران و یا هر سرمایه گذار دیگر این است که بایستی همیشه در حال تکاپو و تلاش برای ازدیاد کار و کسب خود با سرمایه گذاریها و کارآفرینی های جدید و نو باشند و خوب می دانند که اگر سرمایه گذاری جدیدی نکنند بعد از چند سال از گردونه کار خارج خواهند شد. بخصوص در این عصر که سرعت تغییرات در صنعت و تجارت و خدمات ساعتی است که اگر نجنبند کالای تولیدی و خدماتیشان از بازار خارج خواهد شد. بنابراین کوتاهی از طرف این اقلیت نیست، بلکه آنان منتطراند شرایط مملکت برای کارشان تغییر بنیادی کند! نه سیاسی هستند و نه حب و بغض کسی را به دل دارند بلکه حواسشان جمع است که کی و کجا می توان با کمترین ریسک و بی نیاز به رانت و واسطه کار خود در منطقه را شروع کنند.

متاسفانه هنوز این اقلیت توانمند به این جمع بندی نرسیده اند که شرایط سرمایه گذاری و کار آفرینی در منطقه خودمان و یا ایران مساعد و آماده است که بتوانند در منطقه شروع به فعالیت کنند و اقداماتی آغاز نمایند؛ لذا بایستی منتظر شد و دید در آینده در پایتخت کشورچه تصمیماتی در ارتباط با همکاری بین المللی با دیگر کشورها گرفته خواهد شد. البته ناگفته نماند محدودی از این افراد در سالهای گذشته به صورت موردی سرمایه گداریهایی در ایران انجام داده اند که بعضاً هم موفق بوده، بخصوص در هتل‌داری ولی در صنعت، خدمات و تجارت کمتر موفق بوده اند و با فروش و واگذاری مایملک سرمایه گذاری شده خود به غیر، بقول خودشان از زحمت و درسر نجات یافته اند (سرمایه گذاری در املاک و باغها موارد بحث نویسنده نیست).

در اینجا برای خوانندگانی که فکر می کنند چرا بعضی از همشهریان خیّرشان برای جوانهای جویای کار اقدامی نمی کنند و بقول معروف دست آنها را به کاری بند نمی کنند جواب دو نفر از دوستان خیّرم را که در این ارتباط کاری انجام داده اند و فعالیت چشمگیری هم (برای مدت زمانی خاص) در کشورداشته اند سپس پشیمان گشته و کارشان را کمتر ویا متوقف کرده اند، خلاصه نویسی می کنم تا پرسش کنندگان بهتر متوجه شوند که با چه مشکلاتی روبرو هستیم! هر دو نفر این بزرگواران از خیّرین خوش نام گراش هستند که علاوه بر ساختن واحدهای بزرگ آموزشی، کلینیک بهداشتی و خوابگاه دانشجویی به دهش و رسیدگی به نیازمندان اشتهار دارند و البته مثل اغلب گراشیها از کمک و بخشش به مسجد و روضه و روحانیت کوتاهی نمی کنند…

حدود ده سال پیش یکی از آنها عده زیادی از جوانهای منطقه را در امر گسترش فعالیتهای اقتصادی و تجاری خود در ایران با ایجاد واحدهای تجاری وبازرگانی درچندین شهر و مرکز استان مثل کیش، بندرعباس، شیراز و بیشتر در تهران به کار گرفته بود و بقول بازاریان تهرانی هم صنفش در بازار بزرگ تهران نوآوری و حرکتی خلاقانه ایجاد کرده بود؛ نفر دوم که البته تشکیلات و تجارتش در دبی در صنفی دیگر ولی وسیع‌تر و مدرن‌تر بود نیز به جد علاقمند بود که همانند اولی کارش در ایران را در ابعادی بزرگتر شروع کند و دست به مطالعه و مصاحبه و جمع آوری ابواب جمعی آینده اش در ایران که اکثرا از جوانهای جویای کار منطقه بودند زده بود. دومی بعد از کمتر از یک سال، دور کار کردن در ایران را خط کشید! و کارش را در دبی گشترش داد ولی اولی بعد از پنچ شش سال کار و تلاش و معروفیت در بازار تهران عذر اکثریتی از جوانان به کار گرفته را خواست و خودش و نزدیکشان به محل کار قبلی خود بازگشتند!؛ بقول خودش توانسته قبل از اینکه از فشار ناملایمات کاری در ایران جانش از دست بدهد به دبی بازگردد!… جوانها باید فکر کنند آیا کسانی مثل این دو بزرگوار نمی خواهند و یا نمی دادنند بهترین کار خیر دست جوانان گرفتن است که بکاری مشغول شوند ، البته هم این دو تاجر و هم همه ی سرمایه داران و فعالان اقتصادی منطقه این را خوب می دانند و باور دارند که نمی توان یک عمر جوان را در دانشگاهها و پشت مدرک گرفتن های رنگارنگ کارشناسی و ارشد نگه داشت؛ بالاخره بایستی روزی با واقعیت روبرو شوند که روی زمین هستند و باید کار کرد.

و امّا جوابهای آن دو خیّر کارآفرین: بخشی مربوط به ساختار مشکل آفرین و عقب مانده اقتصادی کشور است که پاسخی عام به وجود مشکلات و دردسرهای کسب و کار در وضعیت کنونی کشور است و همه ما از آن اطلاع داریم و ضرورت بازگویی در اینجا ندارد؛ ولی بخشی از پاسخهای آنها مستقیما مربوط می شد به جوانان جویای کار و سلوک رفتاری آنها که چون حرفهای در خور تأمل و اندیشیدن است بازگو می کنم و امیدوارم که مقدمه ای شود برای نقد و بررسی رفتار کاری جوانان جویای کار منطقه توسط خودشان و یا فرهیختگان فرهنگی منطقه. نفر دوم که می خواسته کار استخدامی افراد مورد نیازش از بین جوانان آشنا و همشهری و یا در نهایت از منطقه آن هم بر پایه ای درست و علمی با ملاحظات رفتاری، تحصیلاتی و تجربه کاری آنها باشد، پس از یک دوره مصاحبه و گفتگو با بسیاری از کاندیداهای مورد نطرشان، جمع بندیشان این بوده که اکثر جوانهای مصاحبه شده توقع بسیار بالایی داشته اند بدون اینکه توان کار و مهارت حرفه ای پست کاری مورد نظر را داشته باشند. یعنی فاصله توقع، حقوق و مزایا با توان کاری آنها اصلا همخوانی نداشته بلکه بسیار عجول و شتاب زده در بدست آوردند همه چیز بوده اند و خود را یک سر و گردن از خود سرمایه گذار در دانایی و کاردانی بالاتر می دانسته اند و حتی به خودشان زحمت فکر کردن نمی داده اند که این بنده خدا (سرمایه گذار) پس از پنجاه سال تجربه و کار در خارج از کشور که با دست خالی و شاگردی شروع کرده و هم اکنون با داشتن شرکت تجاری فعال با پیش از ده هزار قلم از آیتم های مختلف در صنف کسب و کارش و داشتن بیش از یکصد کارمند و کارگر از کشورهای مختلف و با تحصیلات متفاوت در یک کشور رقابتی و مدرن تجاری که دارد با دنیا خرید و فروش و معامله می کند، حتما بایستی توان و فهم و تجربه بالاتری از یک جوان جویای کار داشته باشد. به هرحال ایشان در کلام آبی پاکی روی دست من ریخت که جوانان خودی وهمزبان که اکثریت آماده خور و فزون خواه به نظر می آمدند! و به غریب و غیر همزبان هم اعتماد و شناختی ندارم، پس صلاح دیدم در ایران کاری انجام ندهم و خود را گرفتار آدمهای کم تجربه و فزون خواه نکنم! نا گفته نگذارم که این تاجر وکارآفرین علاقمند، اشل حقوق ومزایای خوبی هم پیشنهاد می داده چون اعتقاد داشته کارمند باید دغدغه گذران معاش کمتر داشته باشد تا بتواند بهتر کار کند. در ارتباط با درستی و یا اغراق گوییِ ادعای دوست تاجرم در باره خصلت و رفتار جوانان منطقه، با صاحب‌نظری از فرهنگیان فرهیخته و بازنشسته گراش که سالهای زیادی مدیر و دبیر بسیاری از دبیرستانها و پیش دانشگاهی های گوناگون بوده و اهل مطالعه و تفکر می باشد و هنوز هم مرجع، مشوّق، مونس و همراه جوانها و پشتیبان آنهاست در میان گذاشتم. ایشان از سر علاقه و دلسوزی گفتند: «متأسفانه در این چهل سال نتوانسته ایم خصلتها و رفتارهای والای انسانی و اخلاق کاری را درآموزش نسلها خوب نهادینه کنیم و آنچه از خصلتهای خوبی مثل قناعت، صبر، پرکاری و پشتکاری اجدادی و سنتی هم که داشتیم نتوانسته ایم به آنها منتقل کنیم؛ دوست شما انسان منصفی بوده که گفته اکثر آنها آماده خور به نظر می آماده اند. من می گویم بدبختانه از آماده خوری گذشته اند و وارد فاز جویده خوری شده اند! گذشت آن زمان که تعلیم می دادند برو کار می‌کن مگو چیست کار…»

اما تاجر اولی که فعالیت های تجاری و بازرگانی‌اش درایران چشمگیر بوده وبرای چندین سال ادامه داشته، در نهایت عذر اکثر کارمندان و کارکنانش در ایران را خواسته و هم اکنون فعالیت های بیشتر واحدهای تجاری و بازرگانی خود را در ایران تعطیل کرده است. نکته نغز و تلخی در پاسخش بود که دل هر دلسوز و انسان آزاده ای را به درد می آورد و آه از نهادش بلند می شود که اخلاقیات و رفتار کاری جامعه ما به چه درجه ای از سقوط و پستی می رود!.. ایشان با تمام ملاحظه کاری های خصلتی هر تاجر و محافظه کاری سنتی سرمایه داران منطقه، بدون اینکه کسی را متهم کند جواب داد: «امان از دزدی در کار!، امان از دزدی در امانت داری! و صد امان از ریزش اعتماد و دزدی از دخل!. وقتی در کشور به صدها دلیل نمی توانی مثل دبی و یا کشورهای بیشرفته متکی به سیستم مدون و مدرن در تشکیلات کلان خود باشی چاره ای نداری جز اعتماد کردن به افراد؛ مصیبت باروقتی خواهد بود که پست های مدیریتی و اجرایی کارت بیشتر از تعداد افراد خانواده و یا خویشان نزدیک و قابل اعتمادت باشند. آن وقت است که از هر گوشه کارت بخصوص در فروش با مسائل ناخوشایند مختلفی مثل دزدی، رشوه، کم کاری و زد و بندهای خلاف شرع و عرف روبرو خواهید بود.

ادامه دارد


شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی up بازدید : 259 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 19:24

خبرنامه