نقد و نظر «فرزاد قناعت پور» بر نمایش «طوفان» به نویسندگی شکسپیر
آنگاه پس از طوفان…
آفتاب لارستان: به تازگی نمایشی با عنوان «طوفان» به کارگردانی مازیار سیدی در تماشاخانه هنر تهران به روی صحنه رفته که نویسنده آن ویلیام شکسپیر است. فرزاد قناعت پور نویسنده و منتقد جوان لارستانی نیز در زمان اجرای این نمایش موفق، در تهران حضور داشته و پس از تماشای آن متنی را در نقد و بررسی «طوفان» به رشته تحریر درآورد؛ این مطلب چهارشنبه گذشته (۲۴ خردادماه) در صفحه هنریِ روزنامه «ایران» به چاپ رسیده که متن کامل آن در زیر آمده است:
***
شانزده بازیگر، راوی و مجری طوفان، تئاتر کلاسیک-مدرن بودند، در چهارگوشی مدور، پلاتویی بسته و متمرکز و زمانی کمتر از دو ساعت. این روزها اجرای نمایشنامههای کلاسیک، شجاعت میطلبد. ایستادن در جایی که از یکسو عمق و تاریخمندی است و از دیگرسو، ذائقه مصرفی و گذرای مخاطب امروز و شاید واقعیت جهان امروز، کار دشواری است و مازیار سیدی براستی خطر کرده است. خطری که لزوماً نمیتواند با موفقیت همراه باشد اما تجربه است و انباشت تجربههای مکرر و مسلح ساختن نوباوگان تئاتر، خود غایتی ارزشمند است.طوفان سیدی و طرح مشارکت جمعی او علاوه بر این دستاورد نقاط ضعف و قوتی هم داشت. فضاسازی در این اجرا تجربهای موفق گرچه کوتاه بود. فیزیک صحنه و بازی و انرژی نور و نورپردازی در لحظههای خودنمایی کمکی مؤثر به تصویرسازی دو عنصر مهم نمایشنامه در اجرا، طوفان و جزیره داشت و موسیقی در این میان با حضور مناسب خود به تکمیل این پازل و برانگیختن عاطفه که خود عنصر کلیدی در تئاتر کلاسیک و سپس تئاتر رنسانس است میپرداخت. این مورد زمانی اهمیت مییابد که بدانیم نظر و دیدگاه بنیادین شکسپیر و اسلاف وی در حوزه زیباشناسی، اخلاق و سپس در جهان رنسانس در حوزههای فلسفی و اجتماعی چیست و چه کارکردی دارد. بیان بازیگران هم گاهی در اجرا از ضعفهایی رنج میبرد؛ بویژه در مواجهه با شدت آوایی موسیقی صحنه در لحظههای همزمانی و اکت و بدن نیز جز در تهورات میرهولدی کالیبان (حمید صدری) نه تنها رخدادی در اجرا نشان نمیداد که گاهی حتی در معرفی شخصیتهای اجرا و ادامه نقش نشانهشناختی خود نیز از وظایف کارکردی خویش باز میماند.
صحنهای از نمایش «طوفان»
اما آخرین حرفی که میماند این است که طوفان شکسپیر، همآمیزی کلمات و شخصیتهاست بر بستر معنایی عمیق و تاریخمند. از ساحت اسطوره و جادو آب میخورد، قدرت کاتارسیس و تکانههای اخلاقی را فراموش نکرده است و عناصر فرازمانی چون موسیقی را به کار میگیرد تا برای تحقق آرمانهای رنسانس، ایستادگی در برابر آسیبها و حفظ این دستاورد، نفسی تازه کند و از اینگونه نجات مدرن را از غریق و طوفان، ایستاده بر شانههای سنتطلب میکند. شرح بیشتر این ماجرا را در تحلیلهایی که برای این نمایشنامه نگاشته شده است میتوانید بخوانید.گفتیم طوفان، همآمیزی کلمات و شخصیتهاست بر بستر معنایی عمیق و تاریخمند؛ یعنی جغرافیا و هر شخصیت رویداد، قصهای دارد که به هر حال، مخاطب باید برای درک بهتر ماجرا بهگونهای به آنها پی ببرد. طوفان دانشکده تئاتر اما به نظر میرسد کمی از این معنا جامانده است و تنها به اجرا و ارزیابی شتابزدهای از آن اثر کلاسیک قناعت کرده است؛ این همان نقطه خطر است. دره عمیقی که در درگاه این نوشتار به آن اشارتی رفت. مخاطب با برخی رمزگانهای موجود چه بهواسطه مطالعه نداشتن و چه بیگانگی با زمینههای فرهنگی نمایشنامه ناآشناست و دستی هم در اجرا این رمز را نمیگشاید و چه پوشش بازیگران، چه منطق ارتباطی صحنهها، چه زیر و بمهای بیان آنطور که باید، بیان نمیکنند. ما در حال اجرا و تماشای اجرایی کلاسیک هستیم بسیار شبیه متن اصلی، که گرچه تغییرات مختصری دارد نه رنگ و بوی اقتباس میدهد و نه نقیضه؛ در این صورت باید در تحقق ظرفیتهای معنایی متن به گونهای منطقی متناسب با چارچوب شکلگیریاش بکوشیم حتی اگر از حوصله ما و مخاطب کمینهگرای عصر خارج باشد.به هر حال طرح مشارکت جمعی رضا سیدی با عنوان طرح استاد- دانشجویی را به تعبیری از ابراهیم گلستان، «خیری به ممکنات آینده» میدانیم و چشم به راه ساحل آرامش این تجربههای انرژیک میمانیم آنگاه پس از طوفان.
شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : خنجی up بازدید : 405 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 19:53