برای امام ناشناخته نسل نو

ساخت وبلاگ
انتشار در۱۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۳:۴۸ ب.ظ سرویس:مطلب شما بدون دیدگاه 54 بازدید

برای امام ناشناخته نسل نو

سیما علویه: امروز۱۴خرداد۹۶ و سالگرد رحلت حضرت امام خمینی قدس سره الشریف است. با خود می گویم تقریبا سه دهه از رحلت این بزرگ مرد تاریخ می گذرد و گویی هرقدر انسانهای تاریخ را بزرگتر کنیم فاصله شناخت آنان با نسل های بعدی خود کمتر می شود. گویی هاله ای از تقدس و اسطوره آنها را فرا می گیرد و این پندار را به وجود می آورد که رسیدن به آن جایگاه مقدور نباشد.

منی که پس از انقلاب متولد شده ام و زمان قبل آن را ندیده ام و چیزهایی شنیده ام چه می دانم عمق صحبت های دیگران را؟ شنیدن کی بود ماند دیدن!

می گویند آن دوران خفقان بود، ظلم، جور، بی دینی، غارت بیت المال و… انقلاب کردیم که اسلام حاکم باشد، پس از سه دهه که از رحلت این ابرمرد تاریخ و بنیانگذار انقلاب می گذرد با خود نجوا می کنم یعنی اکنون همه چیز خوب است؟ آیا اعتقاد و باور دینی و مذهبی مردم بهترشده است؟ آیا زیاده خواهی مسئولین و ریا و بی عدالتی از جامعه رخت بربسته است؟…نمی دانم …

امام که بود؟ آیا حالا افکار و اندیشه هایش در جامعه حکمفرماست؟ امثال منی که قبل انقلاب دنیا نبوده ایم و در دروان جنگ کودک بوده ایم چقدر افکار و اندیشه هایش را می شناسیم؟ چقدر او را الگوی خودمان قرارداده ایم؟ وقتی نگاه به بسیجیان و نسل هایی می کنم که دوران طاغوت و جبهه و جنگ را دیده و لمس کرده اند آنها در حال و هوایی دیگرند.

کتاب وصیت های امام خمینی(ره) در دوره دانشگاه خوانده می شد و اول کتابهای درسی عکس امام(ره) بود. نمی دانم آیا نسل قبل توانسته اند افکار و اندیشه های امام را به نسل بعد منتقل کنند؟ نه به صورت تئوری بلکه با عمل خود، با رفتار خود، که آنها الگویی شوند برای نسل جدید و این مسئولیت خطیر بر دوش قدیمیان که داعیه حب و دوستی امام(ره) و جبهه و جنگ و ایثار و مجاهدت را داشته اند سنگینی می کند.

از تمام اشعار امام یک بیت را همیشه زمزمه می کردم:

من به خال لبت ای دوست گرفتارشدم/ چشم بیمارتورا دیدم و بیمار شدم…

می روم از قفسه کتب پدرم کتاب شعر«سبوی عشق غزل های عارفانه حضرت امام خمینی قدس سره الشریف» را نگاهی دوباره کنم. دوران دبیرستان آنرا خوانده بودم لیکن امروز روز سالگرد است و انرژی های خاص خود را دارد و میزان دریافت هرکس به اندازه درک و معرفت اوست.

این ظرف تشنه خود را با غزلی از اشعارش سیراب می کنم. امیدکه بتوانیم سخنان گهربار و انسان سازش را الگوی خود قرار دهیم و به کار بریم نه درحرف و شعار بلکه در عمل و کردار.

روحش شاد و قرین رحمت الهی باد.

***

غزلی از حضرت امام خمینی(ره):

خلوت مستان

درحلقه درویش ندیدیم صفائی/ درصومعه از او نشنیدیم ندائی

درمدرسه از دوست نخواندیم کتابی/ در مأذنه ازیار ندیدیم صدائی 

درجمع کتب هیچ حجابی ندریدیم/ در درس صحف راه نبردیم بجائی

دربتکده عمری ببطالت گذراندیم/ درجمع حریفان نه دوائی ونه دائی

درجرگه عُشّاق روم بلکه  بیابم/ ازگلشن  دلدار نسیمی ردپائی

این ما ومنی جمله زعقل است و عقال است/ درخلوت مستان نه منی هست و نه مائی


شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی up بازدید : 300 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 7:04

خبرنامه