ماجرای شنیدنیِ جوانی معلول اما با نشاط و امیدوار

ساخت وبلاگ

دیدار عضو شورای شهر لار با جوان بااستعداد این شهر

ماجرای شنیدنیِ جوانی معلول اما با نشاط و امیدوار

این سخن را بسیار شنیده‌ایم که: «معلولیت، محدودیت نیست»؛ اما وقتی به روشنی و ملموس آن را ببینیم، حس دیگری دارد. هم شرمنده از خود می‌شویم که با وجود سلامت کامل، کاری مفید برای خود و جامعه نکرده‌ایم و هم حسی همراه با شکرگزاری به درگاه خدا برای همه نعماتی که تا ساعتی قبل از آنها غافل بودیم!

دیدار با یک جوان معلول اما فعال و بانشاط و امیدوار به زندگی، قطعاً حس خوبی به هر انسان می‌دهد، آن هم در روزگاری که خیلی‌ها بدون دلیل منطقی از همه چیز ناامید و به درگاه خدا همواره شاکی‌اند!.

سید حجت کشفی جوانی ۳۵ ساله است که از همان ماه‌های نخست زندگی با بیماری وارد این دنیا شد. آقای سید احمد (رسول) کشفی پدر این جوان عزیز، ضمن معرفی خود، از ویژگی‌های فرزندش بیشتر برایمان گفت. «حجت ۴ سال به‌طور مداوم زیر نظر پزشکانی در تهران بوده تا بیماری‌اش که نوعی مننژیت مغزی بوده، اندکی کنترل شود…» این فرهنگی بازنشسته و سرزنده، از هوش بالای حاج حجت گفت و اینکه با وجود فلج بودن کامل، با پشتکار مثال‌زدنی، در ۱۲ سال همچون افراد سالم، توانسته درسش را تمام و دیپلمش را در رشته علوم انسانی دریافت کند… آری، «حاج حجت»!. پدر می‌گوید: او چند سال پیش به سفر معنوی حج عمره هم رفته است چرا که تلاش ما و مادر و خودش این بوده که معلولیت برای حجت محدودیتی نباشد.

نکته جالب دیگر این بود که فهمیدیم جوانِ پرامیدِ قصه ما، ترم دو زبان انگلیسی را در یکی از آموزشگاه‌های این شهر می‌گذراند و کار با رایانه و تلفن همراه را به خوبی بلد است!

در زمان صحبت با پدر و مادر این جوان معلول، سید حجت کشفی خوابیده بر تختی چرخدار، به ما نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد. هرگز نتوانستم در چشمانش ناامیدی و ضعف را ببینم. مادر هم از ماجرای بیماری فرزند اولش می‌گوید: «چند ماه اول زندگی، سید حجت سالم بود اما بعد از حدود ۶ ماه علایم بیماری را دیدیم، اما هیچ راه درمانی نداشت.» خانم ملیحه منیری تماماً به درگاه خدا شکرگزاری می‌کند، در صحبت‌هایش چند بار این بیت را می‌خواند: خدا گر ز حکمت ببندد دری/ ز رحمت گشاید در دیگری؛ و از صبری که خداوند به او و خانواده داده، خشنود است. بانویی که چندین سال آن هم در روستاهای اطراف لارستان مشغول تعلیم و تربیت بوده، قطعاً سختی‌هایی بسیاری برای نگهداری و بزرگ کردن این پاره تنش داشته؛ هرچند که خود از این سختی‌ها چیزی به زبان نیاورد.

برادر کوچک‌تر سید حجت که مدت کوتاهی پس از او به دنیا آمده و اکنون با مدرک دکتری در رشته حقوق اساسی، افتخاری برای خانواده کشفی است، در صحبت‌های خود کمی ملموس‌تر از سختی‌ها و مشکلاتی که با آن روبرو بوده‌اند سخن گفت. او ابتدا بر این نکته تأکید کرد که «متأسفانه در کشور ما معلولیت در اکثر موارد، محدودیت است» و از کمبود امکانات رفاهی و بالا بودن نسبیِ هزینه‌ها برای افرادی همچون سید حجت، گلایه کرد. آقای سید مهدی کشفی که به تازگی ازدواج کرده، همراه با همسر خود دلسوزانه و فداکارانه بیشتر وقت خود را به یاری برادر مهربان خود سپری می‌کند. او سپس به ساخت یک ماشین برقی برای حاج حجت اشاره می‌کند که در ابتدای ورود به خانه نظرمان را جلب کرد؛ «از آنجا که پس از ۳۵ سال، وزن با کمک مهندس جوان شهرمان، آقای مجید مصلایی، به فکر ساخت یک وسیله برای جابجایی راحت‌تر این معلول افتادیم، چرا که ویلچرهای برقیِ موجود در بازار هم بسیار گران‌قیمت هستند و هم اینکه برای برادرم چندان مناسب نیست.»

بخش اصلی حضور ما در منزل این خانواده مؤمن و فداکار، حرف‌های حاج سید حجت بود. هرچند به سختی لب به سخن می‌گشود اما با تلاش بسیار چیزهایی گفت؛ او ابتدا نام «مادر» را بر زبان آورد و از «زحمت» او برای خودش گفت، گویا با همه وجود می‌خواست دست و پای مادرش را ببوسد اما بیماری اجازه نمی‌داد! و بعد از زحمات پدر، برادر و همسر برادر یاد کرد و با لبخندی زیبا، از حضور آقای موحدی ابراز خرسندی و شادی نمود. در آخر هم با سختی و تلاش زیاد این را گفت که بخشی از خیابان کنار منزلشان به همت شهردار لار و پیگیری آقای موحدی اصلاح شده تا او بتواند با ماشینش به‌راحتی و تنهایی از خانه بیرون رود؛ و بابت این موضوع تشکر کرد… حضورمان در منزل آقای کشفی البته پس از دعوت این جوان معلول از این عضو شورای شهر لار برای دیدن شرایط زندگی و نحوه کار ماشین مخصوص خودش انجام شد.

پس از شنیدن حرف‌هایی که هیچ‌کدام بوی ناامیدی و خستگی نمی‌داد، به حیاط خانه رفتیم تا ماشین برقی سید حجت را ببینیم که با ظرافت و دقت خاصی توسط مهندس مصلایی، با هزینه‌ای حدود ۵/۲ میلیون تومان ساخته شده است. برای این ماشین کوچک مخصوص معلولان یک سنسور (حسگر) قرار داده شده که دقیقا جلو دهان حجت قرار می‌گرفت و او با نوک زبانش به قطعات سنسور اشاره می‌کرد تا در جهات مختلف حرکت کند؛ چرا که دست و پای حجت هیچ‌گونه حرکتی نداشت. این ماشین البته می‌تواند با حمایت مسئولان به تولید انبوه برسد تا معلولان دیگری در این شهر و شهرستان و حتی دیگر نقاط کشور بتوانند با هزینه‌ای کمتر، از آن استفاده کنند.

   * گزارش و عکس‌ها: روابط عمومی شورای اسلامی شهرستان


شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی up بازدید : 310 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 16:42

خبرنامه