غزل خداحافظی! / شعری طنز با حال و هوای انتخاباتی

ساخت وبلاگ
انتشار در۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱:۰۵ ق.ظ سرویس:برگزیده ها بدون دیدگاه 44 بازدید

سید مهدی عسکری/ بیرم:

غزل خداحافظی!

شعری طنز در وصف حال فضای سیاسی- انتخاباتی این روزها

انتخابات است و بازار دروغ/ باز شد پررونق و داغ و شلوغ

وعده‌های غیرممکن، بیشمار/ هر کجا مردم‌فریبی و شعار

هر کسی یک جور تاوان می‌دهد!/ یک نفر هم آرد یا نان می‌دهد!

در میان این همه گفت و شنود/ کوچۀ ما شاهد این قصه بود:

داد می‌زد یک‌نَفَس یک پاچه‌خار!/ بنده پایان می‌دهم بر انتظار

یک‌شبه شق‌القمر خواهم نمود/ ابرها را بارور خواهم نمود

من دکل را زود پیدا می‌کنم/ دزد بیت‌المال رسوا می‌کنم

می‌کنم یارانه‌ها را بیشتر/ شادی دیوانه‌ها را بیشتر!

زنده خواهم کرد دشت یوز را/ کفش‌های میرزا نوروز را!

گردن خوکان و گرگان می‌زنم/ تکیه بر جای بزرگان می‌زنم!

معجزه یعنی بهشتِ دانشم/ من جهنم را به آتش می‌کِشم

شیرمرد بیشه می‌خواهید؟ من!/ معدن اندیشه می‌خواهید؟ من!

ای معلم! ای کشاورز! ای عمو!/ هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو!

الغرض! در دورۀ قحط‌ الرجال/ این قلم هم گفت در این قیل و قال

ما به یزدان گر خرد می‌داشتیم/ کی چنین انجام بد می‌داشتیم؟!

راست می‌گویی تو اسپایدرمنی!/ قهرمان مردمان میهنی

کی تو بودی فکر جیب خویشتن؟/ بچه‌هایت جای لندن در یمن!…

چند بیت دیگری هم گفت او!/ چون که تکراری‌ست! من کردم رفو!

تا که گفت از سعدیِ شیرین‌سخن/ گاو نر می‌خواهد و مرد کهن!

مغز چون کم شد زبان باشد دراز/ نیست جای بی‌هنر در اهل راز!

وقتی ابنا‌ءِ بشر پرداختند/ هر کسی را بهر کاری ساختند!

کار چوپان نیست سلطانی! برو/ ای که می‌دانی نمی‌‌دانی! برو

بهترین کارِ تو خاموشیِ توست/ خدمتت در خواب خرگوشیِ! توست

لطف کن بر مردمانِ شهرِ خود/ آشتی کن با همه، با قهرِ خود!!

من اگر جای تو بودم بی‌درنگ/ مثل موشی می‌خزیدم زیر سنگ!

یا اگر هم رأی می‌آوردمی!/ فکر می‌کردم به حدِ خود کمی!

می‌نشستم تا ابد بر جای خویش/ می‌نوشتم زود استعفای خویش…


شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی up بازدید : 389 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 12:10

خبرنامه